خبرگزاری فارس از بیرجند، گزارش میدهد:
با آمدن محرم دلها بر مظلومیت پسر پیامبر سوخته و اشکها از دیده روان میشود.
مردم
ایران در شهرها و روستاها با آئینهای گوناگون خود به عزاداری پرداخته و
مردم روستای بویک وسطی در استان خراسان جنوبی نیز مراسم عزاداری سالار
شهیدان را باشکوه اجرا میکنند.
تاسوعا و عاشورای حسینی در این روستا با حضور تمامی اهالی این روستا که از شهرهای دور و نزدیک به زادگاه خود میآیند، برگزار میشود.
صبح
روز تاسوعا دسته سینهزنی به همراه زنان و فرزندانشان با نوحه و
روزهخوانی برای ادای احترام به شهدای اسلام به درب خانههای شهدای این
روستا و امواتی میروند که یک سال از تاریخ فوت آنها نگذشته باشد
وقتی دسته سینهزنی به آنجا میرسد با شکلات، شیرینی و شربت پذیرایی شده و برخی از خانوادهها به ذبح گوسفند نیز میپردازند.
ظهر روز تاسوعا تمامی اهالی روستا برای صرف نهار به حسینیه روستا میروند، برای تدارک نهار این روز تمامی اهالی روستا مشارکت دارند.
بعد از ظهر این روز مردم روستا به صورت گروهی از مرد و زن، پیر و جوان به قبرستان رفته و برای مردگان خود خیرات کرده و فاتحه میخوانند.
با فرارسیدن روز عاشورا اهالی خود را برای تعزیهخوانی سنتی سرور و سالار شهیدان آماده میکنند.
تعزیهخوانی سنتی در این روستا 150 سال قدمت داشته و برگرفته از کتاب جوهری است.
مردم روستا صبح روز عاشورا قبل از آغاز این مراسم زیراندازهای خود را در دست گرفته و برای دیدن تعزیه در حیاط مدرسه این روستا آماده میشوند.
آغاز این تعزیه با حرکت امام حسین(ع)، خانواده و یاران با وفایش به سمت کوفه آغاز شده که در این مسیر حربن یزید ریاحی که از فرمانداران عبیدالله بن زیاد است، راه را بر امام و یارانش میبندد.
بعد از بستن راه بر امام و یارانش نماز عصر به پیشوایی امام و مقتدایی دو لشکر امام حسین(ع) و حر بن یزید خوانده میشود.
در ادامه تعزیه عمر بن سعد و بعد از او شمر بن ذیالجوشن وارد صحرای کربلا شده تا به طراحی جنگ با سید و سالار شهیدان بپردازند.
حضرت ابوالفضل طی صحبتهایش با عمر بن سعد لعین از او به مدت یک شب مهلت گرفته تا در کنار خانوادهاش باشد.
حربن یزید ریاحی که از رفتارش با امام پشیمان و نادم است، از او میخواهد تا امام به او اجازه ورود به میدان را داده و بعد از گرفتن اجازه وارد میدان شده و در جنگ با لشکریان یزید به شهادت میرسد.
در ادامه علیاکبر(ع) به پیشگاه پدر حاضر شده و اجازه رفتن به میدان را میگیرد، در این جنگ نابرابر او توسط سپاه دشمن به شهادت میرسد.
نوبت به حضرت ابوالفضل(ع) میرسد، لباس رزم پوشیده و مشک آب را برداشته تا برای فرزندان امام حسین(ع) آب بیاورد.
بعد از آب کردن مشک دشمن جلوی او را گرفته و وارد جنگ با او میشود در این جنگ افراد زیادی از سپاه دشمن از دم تیغ شمشیر او میگذرند و دشمن برای اینکه بتواند او را ناکار کند به دور او حلقه زده و از پشت به او حمله میکند.
دشمن با بیشرمی تمام در آغاز دست راست عباس(ع) را قطع میکند و او مشک را بر دست چپ خود میگیرد.
در ادامه دست چپ او را نیز قطع کرده و عباس(ع) مجبور شد مشک را بر دندان گرفته و با دشمن مبارزه کند که توسط لشکریان یزید به شهادت رسید.
بعد از شهادت عباس(ع) برادرش بر بالین او حاضر میشود و فریاد زد اکنون کمرم شکست.
بعد از شهادت حضرت ابوالفضل(ع) امام حسین(ع) حضرت علیاصغر(ع) شش ماهه را در مقابل دیدگان دشمن بر روی دستان مبارکش گرفت تا شاید دشمن با دیدن او مقداری آب به لبهای تشنهاش برساند ولی به جای آب تیغ سه شعبه را بر گلوی او زد.
در ادامه تعزیه نوبت به استغاثه سلطان قیص هندی برای نجات از چنگال شیر درنده در سرزمین هند میرسد امام با شنیدن فریادهای او خود را به آنجا رسانده و شیر بعد از دیدن امام شرمنده شده و پوزه بر خاک مالیده و دست از خوردن او بر میدارد.
شاهزاده عبداله پسر امام حسن(ع) با گرفتن اجازه از عموی بزرگوارش وارد میدان شده و در راه احیای دین جان خود را فدا میکند.
در پایان امام حسین(ع) خود به میدان رفته و توسط شمربن ذیالجوشن سر از تن مبارکش جدا میشود.
بعد از آن سر امام حسین(ع) را بر نیزه کرده و مردم و اهالی روستا بر این مصیبتها گریه میکنند و در پایان مراسم سینهزنی انجام میدهند.
اگر این مراسم تا نماز ظهر تمام نشد نماز ظهر عاشورا در بین تعزیه خوانده میشود.
در شب عاشورا مراسم شام غریبان فرزندان امام حسین(ع) در محل حسینیه با روشن کردن شمع، مداحی و سینهزنی انجام میشود.
این روستا به سبب افزایش جمعیت نیاز به ساخت حسینیه بزرگتر داشته که به کمک اهالی زمین آن واگذار شده و نیاز به اعتبار برای ساخت دارد.
منبع : www.farsnews.com